سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

93/2/17
5:26 ع

در این چند روز ، شاهد اهانت ها و هجمه های شدید به جبهه پایداری و مخصوصا حضرت آیت الله مصباح یزدی بودیم و برخی افراد که ظاهرا ، آیت الله مصباح برخلاف میل آن ها نظر داده است ، زبان به نصیحت ! ایشان گشودند .
برخی ها گفتند : آیت الله مصباح فیلسوف هستند و نباید وارد سیاست شوند ، برخی دیگر در کمال بی انصافی ، احمدی نژاد را چماق کرده اند و ... .
جالب تر اینجاست که همه ی آن ها ادعای پیروی از خط امام و رهبری می کنند .
آنانکه فیلسوف بودن آیت الله مصباح را مانع ورود ایشان در سیاست می دانند : آیا امام خمینی (ره) در فلسفه معروف تر بودند یا آیت الله مصباح ؟ آیا امام خمینی (ره) بیشتر در سیاست دخالت کردند یا آیت الله مصباح ؟ پس انصاف تان کجا رفت ؟
اما آنانکه احمدی نژاد را چماق کرده و بر فرق سر آیت الله مصباح می کوبند : اولا ، آقای احمدی نژاد در قیاس با رقیبانش ، از بهترین ها بود . مگر شما نمی گویید هاشمی ، چشم فتنه است ؟ در سال 84 هاشمی رقیب احمدی نژاد بود . شما کدام را ترجیح می دادید ؟ در سال 88 هم میرحسین موسوی رقیب احمدی نژاد بود ، کدامیک را ترجیح می دادید ؟

بنده نمی گویم که احمدی نژاد فاسد است ، اما اگر فرض کنیم که او فاسد است ، در فرهنگ و قاموس اسلامی به ما آموزش داده اند که دفع فاسد به افسد کنیم ، مگر اینگونه نیست ؟ از میان بد و بدتر ، بد را انتخاب کنیم .
شما که ادعای ولایتمداری میکنید ، فرمایشات امام خامنه ای (حفظه الله) در تمجید آیت الله مصباح برای شما کافی نیست ؟ آنجا که می فرماید : « بنده به سهم خودم ، قدر آقای مصباح را میدانم ... این سه جهت در ایشان جمع است : هم علم ، هم بصیرت - به معنای حقیقی کلمه - هم صفا .» آیا این همه تعریف و تمجید کافی نیست ؟ شاید بگویید که فرمایشات حضرت آقا ، تایید کارها و اظهار نظرهای آیت الله مصباح در آینده نباشد ، اما کارهای گذشته ایشان را که تایید میکند .
دوستانی که ادعای ولایتمداری میکنید ! از خدا بترسید ، از خدا بترسید ، از خدا بترسید . از آن بترسید که با این حرف ها و طعنه هایی که به آیت الله مصباح می زنید ، دل امام خامنه ای و حضرت بقیة الله را برنجانید . اگر نقدی به آیت الله مصباح دارید ، نقد کنید – نقد به معنای واقعی کلمه – پس دیگر ضرورتی ندارد که فرمایشات ایشان را به سخره بگیرید ، چرا به ایشان طعنه می زنید ؟
اگر آقای لنکرانی به نفع آقای جلیلی کنار کشید ، آیا این عمل لنکرانی ، به کار و اظهار نظرهای آیت الله مصباح ایراد وارد می کند ؟ اتفاقا اگر ایرادی وارد باشد ، به آقای لنکرانی وارد هست نه آیت الله مصباح ، ولی بدون اینکه دلیل آقای لنکرانی و جبهه پایداری را بشنوید تهمت زدن و مسخره کردن ، خلاف عدالت هست . باید ایدئولوژی خودتان را اصلاح کنید و مطمئن باشید که اولین قدم در مسیر انحراف را برداشته اید . بماند حالا که بعضی ها گفتند : اگر آقای ..... نیاید ، رای نمیدهیم و یا اینکه رای سفید به داخل صندوق ها می ریزیم ، ظاهرا بعضی ها فقط دم از ولایت می زنند ولی در عمل ، عکس آن را انجام میدهند .
کلام آخر : حالا که دشمن ، دست به دست هم داده و متحد شده اند و قصد دارند فتنه ای را راه بیاندازند ، بهتر است که ما هم متحد شویم ، و بجای اینکه نقطه افتراق یکدیگر را ببینیم ، به نقاط مشترکمان تمرکز کنیم ، چه خوب شد که آقای لنکرانی به نفع آقای جلیلی کنار کشید و قدمی برای معرفی گزینه واحد از سمت اصولگرایان شد ، از این پس هم باید متحد تر از قبل عمل کنیم ، تا دشمن از این کارزار سوء استفاده نکند .


 


  

93/2/17
5:26 ع

انتخابات


یکی از اهداف و بلکه مهمترین هدف از برگزاری مناظره های تلوزیونی ایجاد یک فضای روشن از وضعیت کاندیداها و تسهیل در امر انتخاب آن ها توسط مردم است . اما ظاهرا بعضی ها سیاه نمایی را بر روشنگری ترجیح می دهند و پیروزی را فقط در فضای تیره و تار می بینند .

برای سیاه نمایی از دو ابزار دروغ و عدم علم و تسلط کافی بر مطالب استفاده می شود ، که در هر دو صورت کاندیدای سیاه نما لیاقت کسب کرسی ریاست نمی باشد . طبق تعالیم اهل بیت (ع) یاد گرفتیم که دروغگویی ، کار انسان های ضعیف و ترسو است . پس ؛ اولا : باید بگویند از چه میترسند ، دوما : آیا کسی که دچار ترس و ضعف است لیاقت رئیس جمهور شدن را دارد ؟

در مناظره سوم ، آقای روحانی خطاب به آقای قالیباف می گوید : « شما به من گفتید که بگذار دانشجوها اعتراض کنند تا آن ها را گازانبری کنیم و آن ها را دستگیر کنیم ...! » اما بعد از اینکه آقای قالیباف ادعای ایشان را رد کردند و به حرف هایش اعتراض کرد ، حرف خودش را عوض کرد و گفت : « من میدانستم که شما قصد داشتید ، عملیات گازانبری کنید! » حالا کدام حرفش را بپذیریم ؟ آیا این همان مصداق دروغ گفتن و سیاه نمایی نیست ؟

آقای عارف عملکرد سیاست خارجه ایران را ضعیف می داند و می گوید : « ایران هیچ نقشی در جهان و بلکه منطقه ندارد » در حالی که در مساله عراق مسئولان بلند پایه آمریکا برای حل بحران ، از ایران درخواست کمک کردند و در مساله افغانستان باز هم سناتور های آمریکایی گفتند : بدون ایران بحران افغانستان قابل حل نیست و همچنین برای حل مشکلات سوریه از ایران کمک می گیرند و نقش ایران در سوریه را حیاتی میدانند . آیا برگزاری اجلاس عدم تعهد در ایران و ریاست ایران بر کشورهای عدم تعهد نشان دهنده نفوذ ایران در منطقه و جهان نیست ؟

طبق اذعان انقلابیون لیبی ، ایران برای ایجاد انقلاب در آن کشور دخالت داشت و امام خامنه ای و مردم منطقه ، بیداری اسلامی را ناشی از انقلاب اسلامی ایران می دانند و این یعنی اینکه سیاستمداران توانستند طبق فرمایش امام راحل (ره) انقلاب را به بیرون از کشور صادر کنند . و همچنین در جنگ 2008 و جنگ اخیر غزه نقش ایران محسوس و ملموس بود و ... . باز هم میگویید ایران در جهان بی نقش است ؟

آقای روحانی نقش دیپلمات های ما در بحث مذاکرات هسته ای را بی اثر می داند اما ظاهرا یادش رفت که در زمان ایشان برای راه اندازی 3 سانتری فیوژ ، کلی به غرب التماس می کردیم و به آن ها باج می دادیم هر چند که نتوانستند نیروگاه های انرژی هسته ای را از تعلیق خارج کنند ! یادش رفت که در زمان مذاکرات ایشان بود که آمریکا ایران را محور شرارت در جهان خواند و ایران را تهدید به جنگ می کرد و هر هفته تاریخ حمله به ایران را تمدید می کردند و اوضاع را به گونه ای رساندند که ما هر لحظه انتظار داشتیم جنگنده های آمریکایی به ما حمله کنند . آیا مذاکرات هسته ای الان با قبل یکی است و هیچ تفاوتی نداشته است ؟ لطفا اندکی انصاف داشته باشید !

آقای روحانی و عارف به گونه ای از فضای امنیتی کشور صحبت می کنند که هر که نداند گمان می کند در کشور فضای امنیتی و پلیسی است ! و در هرخانه یک مامور امنیتی وجود دارد ! باید این را بدانند که فقط آن ها ساکن ایران نیستند ، ما هم ساکن ایران هستیم !

در پایان سخنان امام خامنه ای را در این رابطه می خوانیم :

« نامزدهاى محترم در این برنامه‌هاى عمومى ، خب زبان به نقد و انتقاد باز میکنند ؛ این حق آنها است ؛  میتوانند از هر چیزى که مورد انتقاد آنها است ، انتقاد کنند ؛  منتها توجه کنند که انتقاد باید به معنى عزم و نیت براى پیمودن آینده‌ى پرتلاش و افتخارآمیز باشد ، نه به معناى سیاه‌نمائى و منفى‌بافى و بى‌انصافى ... انتقاد به معناى انکار جهات مثبت نیست ؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را  بگوید ،  نقص و ضعف را هم بگوید – امام خامنه ای 14/3/92»

پ.ن: هر آنچه در این مقاله ذکر کردم ، سندش برای مردم معلوم است !


  

93/2/17
5:26 ع

 

قصد نداشتم در انتخابات ریاست جمهوری ، کاندیدای خاصی را نقد کنم و بیشتر میخواستم در مورد ملاک های کاندیدای اصلح صحبت کنم ، اما دیشب در برنامه گفتگوی خبری شبکه 2 سیما حرف هایی را از آقای عارف شنیدم که مجبور شدم برخی نکات را در دو بخش به ایشان متذکر شوم .

بخش اول : اخلاق مداری

یکی از شعارهایی که آقای عارف از آن دم می زنند ، بحث اخلاق و اخلاق مداری است . یک شعار بسیار شیرین ، البته با قصد و غرض خاص ، آن هم از نوع اصلاح طلبی ، همان اخلاق مداری که آقای میرحسین موسوی از آن به قانون مداری تعبیر می کرد ! به همان اندازه که آقای میرحسین به قانون پایبند بودند ، ایشان هم به اخلاق پایبند هستند !

وقتی آقای عارف از اخلاق مداری صحبت کرد ، ناخودآگاه به یاد مناظرات سال 88 افتادم . وقتی آقای احمدی نژاد از هاشمی رفسنجانی انتقاد کرد ( در مقام دفاع از احمدی نژاد نیستم ) ، اصلاح طلبان سنگ هاشمی را به سینه زدند و گفتند : « کار احمدی نژاد غیر اخلاقی است ، زیرا هاشمی در بین ما حاضر نیست تا از خودش دفاع کند » و از آقای ضرغامی طلب وقت برای دفاع هاشمی از خود کردند .

اما آقای عارف ! آیا کار شما اخلاقی است که از شخص رئیس جمهور پیرامون فتنه 88 انتقاد میکنید ؟ نکند فکر کردید رئیس جمهور روبروی شما در حال مناظره نشسته و از او انتقاد کردید ؟ شما گفتید که احمدی نژاد مخالفان خود را خس و خاشاک نامید ، من به نقد شما کاری ندارم و شاید به خودتان این حق را بدهید که از ایشان انتقاد کنید اما انصاف و اخلاق را کنار نگذارید و عین عبارت ایشان را نقل کنید . اگر شما به حرف احمدی نژاد ایراد دارید ، بنده به اصل کار احمدی نژاد که همانند میرحسین موسوی طرفداران خودش را به خیابان ها دعوت کرد و به قول امام خامنه ای ، اردوکشی خیابانی به راه انداخت و جشن خیابانی برگزار کرد نقد دارم  . اما انصاف داشته باشید و عین عبارت ایشان را نقل کنید . هنوز هم فیلم سخنرانی احمدی نژاد در اینترنت و صفحات شبکه های اجتماعی موجود است . آقای احمدی نژاد گفت : « 40 میلیون نفر رای دادند و حالا چند تا خس و خاشاک اغتشاش کردند و ... » ببینید ؛ آقای احمدی نژاد ، خس و خاشاک را غیر از آن 40 میلیون نفری که شامل طرفداران میرحسین هم میشود ، دانست . آیا اینطور صحبت کردن شما خلاف اخلاق نیست ؟

بخش دوم : کدام اصلاحات ؟

آقای عارف ! شما از کدام اصلاحات و اصلاح طلبی دم می زنید ؟ به کدام پرونده اصلاح طلبی افتخار می کنید ؟ پرونده اصلاح طلبان چه در زمینه اقتصادی ، چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه فرهنگی و علمی ، مملوء از سیاه نمایی است .

اگر بخواهیم بحث امنیت داخلی را مطرح کنیم ، مشاهده می کنیم که اوج حرکات تروریستی در خوزستان ، سیستان و بلوچستان ، کردستان و آذربایجان و همچنین جاسوسی مسئولان کشوری و آقا زاده ها در زمان سیاه دولت اصلحات بود . در سال 78 که فتنه 18 تیر رخ داد ، پرونده دوستان اصلاحات شما در آن غوغا می کرد . یادتان هست که آقای خاتمی رئیس وقت دولت اصلاحات و دوستان به اصطلاح اصلاح طلب شما درخواست مجازات برای آقای فرهاد نظری ؛ فرمانده وقت پلیس تهران  را بخاطر انجام مسئولیت خود در برخورد با اغتشاش گران کردند ؟ حتما که یادتان هست !

شما از اوضاع فضای امنیتی دانشگاه ها و ستاره دار شدن دانشجویان ،  گله کردید بدون آنکه بگویید پایه گذار این بدعت چه کسی بوده است . مگر در دولت اصلاحات نبود که دانشجویان ستاره دار میشدند ؟ همین بحث ستاره دار شدن دانشجویان ، موجب شد که فضای دانشگاه ها امنیتی شود .

در آخر : آقای عارف ! از دو حالت خارج نیست ، یا ادعای تقلب در انتخابات 88 را قبول دارید ، یا قبول ندارید . اگر قبول دارید ، پس چرا در انتخابات شرکت کردید ، آیا همین حضور شما نشانه آن نیست که ادعای تقلب را قبول ندارید ؟ اگر هم ادعای تقلب را قبول ندارید ، پس چرا کار اصلاح طلبان و دوستان شما از دعوت به اغتشاش و قانون گریزی را تقبیح نکردید ؟ ای کاش به همان اندازه ای که از خاتمی و میرحسین موسوی نام بردید ، فتنه 88 که موجب به شهادت رسیدن و کشته شدن افراد زیادی شد را تقبیح می کردید . و نقش دوستانی که سنگشان را به سینه میزدید را بیان می کردید .

پرونده اقتصادی و فرهنگی دولت اصلاحات هم به همین منوال است ، اما سخن را باید کوتاه کرد ... .

یک نکته برادرانه : آقای عارف ! همه چیز به پایان می رسد ، حتی انتخابات ریاست جمهوری 92 ، پس خودتان و آبرویتان را خرج اصلاحات نکنید ، اگر اصلاح طلبان شما را قبول داشتند ، به همان اندازه ای که از خاتمی و میرحسین حمایت کردند ، از شما هم حمایت می کردند .

و العاقبة للمتقین


  

93/2/17
5:26 ع

سخنرانی امام خامنه ای (حفظه الله ) : آنچه که برای رئیس جمهور آینده نیاز داریم ، باید ... + صوت

برای دانلود اینجا کلیک کنید

حجم : 2.18 M


  

93/2/17
5:25 ع

دکترجلیلی

برای شناختن فرد اصلح باید به دنبال ملاک های فرد اصلح باشیم . آن ملاک ها را چه کسی باید بدهد ؟ کسی که باید خصوصیات زیر را داشته باشد :

عادل باشد ، عالم باشد ، به اوضاع سیاسی داخل و خارج از کشور آگاه و مسلط باشد، صدق باشد و ... . این همه خصوصیات در یک نفر و آن هم ولی فقیه جمع است . ولی فقیه کسی است که به عدالت و علمش شکی نداریم و مطمئن هستیم که به فکر ما و نظام اسلامی است . بنده بعنوان یک ایرانی ملاک های رئیس جمهور خودم را از فرمایشات امام خامنه ای می گیرم .

شاخص‌های نامزد اصلح برای ریاست جمهوری یازدهم از دیدگاه امام خامنه ای

هر کسى که در خود صلاحیتى احساس میکند و کار اجرائى بلد است ، مى‌آید و خود را در معرض انتخاب مردم میگذارد . اداره‌ى مملکت و کار اجرائى ، کار کوچکى نیست . کارهاى بزرگ و بارهاى سنگینى بر دوش مجریان سطوح بالاست . ممکن است کسانى که در سطوح دیگرى کار میکنند ، ابعاد این سنگینى را هم بعضاً تشخیص ندهند که چقدر این بار سنگین است . آن کسانى که وارد میدان میشوند، باید کسانى باشند که در خود توانائىِ کشیدن این بار را بیابند . (19/10/91)

نقاط قوت امروز را منهای نقاط ضعف موجود داشته باشد

این را همه بدانند که آنچه ما برای رئیس‌جمهور آینده نیاز داریم ، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد ، منهای ضعفهائی که وجود دارد . این را همه توجه کنند ؛ رئیس‌جمهورِ هر دوره‌ای باید امتیازات کسبی و ممکن‌‌الحصول رئیس‌جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد . هر کسی بالاخره نقاط قوّتی دارد و نقاط ضعفی دارد . (01/01/92)

توانایی مدیریت اجرائی کشور را داشته باشد

ما عرض کردیم سلائق مختلف و هر کسى که احساس میکند توانائى دارد ، بیاید وسط میدان ؛ توده‌ى مردم و جمعیت عظیمِ ده‌ها میلیونى ملت هم ان‌شاءاللَّه وارد میدان خواهند شد ؛ اما در محاسبه ، آن کسانى که داوطلب میشوند ، اشتباه نکنند ؛ بدانند مدیریت اجرائى کشور یعنى چه . نه در ارزیابىِ نیازى که کشور به یک قدرت اجرائى دارد ، اشتباه کنند ، نه در ارزیابى توانِ خودشان اشتباه کنند. اگر چنانچه ارزیابى درستى انجام دادند ، بیایند توى میدان ؛ ملت هم نگاه میکند، انتخاب میکند .  (7/2/92)

معتقد به قانون اساسی و دارای روحیه مقاوم در برابر دشمنان باشد

کسانى که در رأس قوه‌ى اجرائى قرار میگیرند ، باید کسانى باشند که در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند ؛ زود نترسند ، زود از میدان خارج نشوند ؛ این یکى از شرطهاى لازم است .  (7/2/92)

با برنامه ،  باتدبیر و باحکمت باشد

انسانهاى با تدبیرى باشند، با حکمت باشند . ما در سیاست خارجى گفتیم « عزت و حکمت و مصلحت » ؛ در اداره‌ى کشور هم همین جور است ، در مسائل داخلى هم همین جور است ، در اقتصاد هم همین جور است ؛ باید با برنامه ، با حکمت ، با تدبیر ، با نگاه بلندمدت و همه‌جانبه ، با یک هندسه‌ى صحیح کارها را مشاهده کنند ، نگاه کنند ، وارد میدان شوند .  (7/2/92)
سیاست‌های اقتصاد مقاومتی داشته باشد

روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادى ، مضر است ؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم ، مضر است - در همه‌ى بخشها ، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسى ، مضر است ؛ اعتماد کردن به شیوه‌هاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب ، مضر است . سیاستهاى اقتصاد باید سیاست‌هاى  « اقتصاد مقاومتى »  باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد ، بتواند ایستادگى کند ؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه‌ى دنیا ، آن گوشه‌ى دنیا متلاطم نشود ؛ این چیزها لازم است . رئیس جمهورى که میخواهد این کشور بزرگ را اداره کند، این راه پرافتخار را به کمک مردم و براى مردم طى کند ، باید اینچنین خصوصیاتى داشته باشد .  (7/2/92)

مهذب به اخلاق باشد ،  به حاشیه‌ها نپردازد و وعده بی‌مبنا ندهد

باید تهذیب اخلاقى داشته باشد ؛ نپرداختن به حواشى . اینها چیزهاى لازمى است.  بنده توصیه‌ام به همه‌ى دولتها همیشه همین بوده است . میدانید من از دولتها و از رؤساى جمهور در طول این سالهاى متمادى همواره حمایت کردم ؛ توصیه هم کردم ، در موارد متعدد و زیادى از آنها توضیح هم خواستم . تکیه این بوده است که براى مردم هزینه درست نکنند ، مشکل درست نکنند ، دغدغه‌آفرینى نکنند ، مردم را دچار تشویش و نگرانى نکنند (7/2/92)

کارى ،  مردمى ، مقاوم ، ارزشى ، باتدبیر و قانون‌مدار باشد و درد مردم را حس کند

رئیس جمهور ، هم باید کارى باشد ،  هم باید مردمى باشد ، هم باید مقاوم باشد ، هم باید ارزشى باشد ، هم باید باتدبیر باشد ، هم باید پابند به قوانین و مقررات باشد - مجرى قانون است - هم باید درد مردم را احساس کند ،  هم باید طبقات مختلف مردم را ببیند ؛ اینها خصوصیاتى است که در انتخاب آن کسى که ما میخواهیم کلید اجرائى کشور را به او بسپریم ، نقش دارد. (16/2/92)

انسانی شایسته ‌،  وارسته ‌، باعزمِ ، مؤمن ، انقلابى و با همت جهادى باشد

هدف ملت ایران چگونه تأمین خواهد شد ؟ با دو عامل ، این هدف تأمین میشود : یک عامل این است که انتخابات ، انتخابات گرم و پرشورى باشد ؛ افراد زیاد شرکت کنند ، مردم با شور و شوق شرکت کنند ، بیایند پاى صندوقها . دوم اینکه این انتخابات منتهى شود به انتخاب یک انسان شایسته‌ى وارسته‌ى باعزمِ مؤمنِ انقلابىِ با همت جهادى . با این دو چیز ، مقصود ملت ایران حاصل میشود .
مقصود دشمن چگونه حاصل میشود ؟ مقصود دشمن با این حاصل میشود که انتخابات اولاً سرد برگزار شود ؛ مردم بى‌رغبت باشند ، عده‌ى کمى شرکت کنند ، یک عده‌اى بگویند : آقا چرا شرکت کنیم ؟ فایده‌اش چیست ؟ ما نمیخواهیم بیائیم .  اینها دشمن را خوشحال میکند . ثانیاً نتیجه‌اى که از صندوقها بیرون مى‌آید ، نتیجه‌اى باشد که دولت را، به تبع دولت ،  ملت را به سمت وابستگى بیشتر ، به سمت تبعیت بیشتر ،  به سمت قرار گرفتن در سیاستهاى دشمنان قرار دهد ؛ دشمن این را میخواهد . ( 25/2/92)

همتش بر حفظ عزت و حرکت کشور در جهت هدفهای انقلاب باشد

کسانى سر کار بیایند که همتشان بر حفظ عزتو حرکت کشور در جهت هدفهاى انقلاب باشد. آنچه ما در این سالهاى طولانى از خیرات و برکات به دست آورده‌ایم ،  به برکت هدفهاى انقلاب بوده است ؛  هر جائى که ما کم آوردیم ،  عقب ماندیم ،  شکست خوردیم ،  به خاطر غفلت از هدفهاى انقلاب اسلامى و هدفهاى اسلامىبوده است . کسانى سر کار بیایند که مصداق: « انّ الّذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا »باشند ؛ اهل استقامت ، اهل ایستادگى باشند ؛ زرهى پولادین از یاد خدا و از توکل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد میدان شوند.  (25/2/92)

شعارهایی بدهد که منطبق با واقعیات کشور باشد

شعارها را نگاه کنید، ببیند شعارهائى که تعیین میکنند ، چه جور شعارهائى است ؟  گاهى بعضى‌ها - البته اشتباه میکنند - براى جلب آراء ، شعارهائى میدهند که این شعارها از حدود قدرت و اختیاراتشان بیرون است ؛ اینها را مردم هوشمند ما میتوانند بشناسند ، مراقبت کنند ، دقت کنند . آنچه که براى مردم لازم است ، آنچه که فوریت بیشترى دارد ، آنچه که با واقعیات و امکانات کشور سازگار است ، آنچه که به افزایش قدرت درونى ملت مى‌انجامد ، آنها را در شعارهایشان بگنجانند ؛ این یکى از معیارها است .  (25/2/92)

ریخت‌و‌پاش و تبلیغات زیاد از اندازه نداشته باشد

رفتار داوطلبان در ریخت‌وپاش و خرج و تبلیغاتِ زیاد از اندازه‌ى لازم میتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه که بعداً پیش خواهد آمد ، آگاه و هشیار و بیدار کند . آن کسى که یا از بیت‌المال هزینه میکند ، یا از پول مشتبه به حرامِ بعضى‌ها استفاده میکند ،  نمیتواند اطمینان مردم را جلب کند؛ به این چیزها خیلى باید توجه کرد.  (6/3/92)

در پایان : بنده تمام این ملاک هایی که امام خامنه ای بیان کردند را در یک قالب و یک فرد بعنوان دکتر جلیلی یافتم . ممکن است برخی خصوصیت ها را دیگر کاندیداهای محترم داشته باشند ، اما تمام این خصوصیات را در آقای دکتر جلیلی یافتم .

پ . ن : برای تطبیق تمام این ملاک ها بر آقای جلیلی حاضر هستم با هر شخصی بحثی منطقی داشته باشم .


  

93/2/17
5:25 ع

فوتبال

در پی صعود تیم ملی کشورمان به جام جهانی ، مردم عزیزمان در خیابان ها به شادی و جشن و سرور پرداختن و همین امر ( شادی دل مردم ) باعث شد که مسئولین ورزش کشور ، جوایز هنگفتی را به حماسه سازان عرصه ورزش کشور پرداخت کنند غافل از اینکه ...

غافل از اینکه کسی نمی پرسد این پول ها را از جیب چه کسی می پردازند .

غافل از اینکه در گوشه ای از این کشور ، دختر بچه ای با شکم گرسنه شب را به صبح می رساند .

غافل از اینکه حواسمان نیست به پدری که در اندیشه تهیه جهیزیه دخترش است .

غافل از اینکه جوانی بخاطر نبود پول مجبور به ترک تحصیل کرده است .

غافل از اینکه پیرزن جوراب فروش را فراموش کرده ایم .

غافل از حلبی آباد جنوب شهرمان ، غافل از شهرهای زلزله زده ، غافل از آن پسر بچه ای که برای تهیه غذایش به زباله ها پناه آورده ، غافل از مشکلات فرهنگی کشورمان .

یکی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی ایران ، ایجاد عدالت و از بین بردن فاصله های طبقاتی است اما از این شعار غفلت کرده ایم .

اساس برطرف کردن خیلی از مشکلات کشورمان با همین پول ها است اما صد حیف که غفلت کرده ایم .

مگر بیت المال متعلق به همه مردم نیست ؟ پس چرا فقط عده خاصی بیشتر از آن استفاده می کنند ؟

پ.ن : صعود تیم ملی کشورمان به جام جهانی را تبریک می گویم .


  

93/2/17
5:25 ع

فتنه سبز

جشن پیروزی چه طعمی دارد ؟! ما نچشیدیم اما ظاهرا شما خوب چشیدین ، گواراتان باد . طعم پیروزی را چشیدن خیلی لذت دارد و اوج لذت پیروزی در برگزاری جشن است . خوشبختانه امسال پس از پیروزی جریان اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری شاهد شادی و شادمانی آن ها بودیم ، جشنی که طرفداران جریان اصولگرا چهار سال پیش به دلیل خودکامگی و عدم ظرفیت باخت جریان اصلاح طلب از آن محروم شدند . عده ای که خود را داعیه دار آزادی میدانند ، ظاهرا آزادی و آزادگی را فقط برای خود می دانند و این همان دیکتاتوری است . دیکتاتوری واژه ای است که جریان به اصطلاح اصلاح طلب از آن متنفر هستند اما غافل از آن که خودشان دچار آن شدند . البته ما آن اتفاقات سال 88 و کشته شدن بسیجیان و برخی مردم بی گناه ، و غائله ندا آقا سلطان و آتش سوزی حوزه بسیج ، متهم کردن نظام و ... را به حساب فتنه خارجی و برخی عوامل داخلی آن میدانیم و به پای همه اصلاح طلب ها نمینویسیم هر چند که آن ها یک پای این بازی بودند . سوال زیاد هست ، عتاب و ملامت و گله به دلیل تلخ کردن کام مردم ، پس از حضور بیش از 80 درصدی مردم پای صندوق های رای زیاد هست ، ملامت کردن به دلیل این که دل رهبر را شکستید .

میخواستم چند نوع دیگر هم تحلیل کنم اما بیخیال شدم ، نخواستم که مزه پیروزی و جشن و سرورتان را خراب کنم ، پیروزی گواری وجودتان و حق با شماست که جشن پیروزی برگزار کنید و بر همه ما ایرانی ها واجب است که از رئیس جمهور منتخب حمایت کنیم . اما لطفا ( محض رضای خدا ) دیگر دل رهبرمان را نشکنید و کام مردم مان را تلخ نکنید.

والسلام


  

93/2/17
5:24 ع

شیخ حسن شحاته

واقعا چرا خون شیعه مباح هست و باید به قتل رسید ؟ مگر جرم شیعیان چیست ؟

طی بحث ها و مناظراتی که با دوستان اهل سنت داشتم دلیل مباح دانستن خون شیعه را فهمیدم و تنها دلیل آن ها این است که شیعه کافر است و باید به قتل برسد . اما در این مقاله میخواهم اصل استدلال و صورت مساله آن ها را خراب کنم . معنای کفر چیست ؟ مگر هرکسی که شهادتین را بخواند ، مسلمان نیست ؟ اما ممکن است یک مسلمان از روی جهل یک اعتقاد شرک آمیز داشته باشد ، اما به آن کفر نمیگویند و به مرتکب آن کافر نمیگویند ، که هم در بین شیعیان این عقاید وجود دارد و هم در بین اهل سنت ، اگر در صحاح اهل سنت (مخصوصا بخاری و مسلم) نگاهی بیاندازید ، به مطالب جالبی برخورد می کنید که برای خدا ، دست و پا و انگشت  متصور می شوند و .... قائل شده اند!! این در حالی است که خداوند در قرآن می فرماید: او (الله) مثل و مانند هیچ چیز نیست . این استدلالی که اهل سنت می کنند دامن خودشان را هم میگیرد .

اما یک سوال جدی از سلفی ها و اهل سنت :

چرا فقط خون شیعیان مباح است ؟ مگر هندوها کافر و مشرک نیستند ؟ مگر بودایی ها در میانمار مسلمانان را به قتل نمی رسانند ؟ مگر صهیونیست ها در فلسطین اشغالی مردم را به خاک و خون نمی کشند و زنان و کودکان مسلمان را به قتل نمی رسانند ؟ اما غافل از اینکه حتی یک ترقه در کنار گوش آن ها نمی ترکید و آن ها را تکفیر که سهل است ، عمل آن ها را تقبیح هم نمی کنید . چرا این همه بمب گذاری ها و انفجارهای انتحاری در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی است ؟ صهیونیست ها و یهودی ها در کتاب های خود مسلمانان را سگ های خود می خوانند ، پس چرا مستحق تکفیر نیستند ؟

خطاب بنده به مسلمانان هست و نه حاکمان عرب و ملحد :

خداوند در قران کریم ، پیامبر را رحمة للعالمین می نامد و در جای دیگر ، ایشان را الگوی حسنه می نامد ، پس چرا از روش و منش پیامبر الگوگیری نمیکنید و اگر با شیعیان اختلاف نظر دارید ، بحث کنید و منطق را سرلحه کار خود بگذارید . و مطمئن باشید که بحث شیعه و سنی ، یک بهانه هست و مساله اصلی فتنه ای هست که صهیونیست ها برای عدم اتحاد مسلمانان درست کردن .

متاسفانه با خبر شدیم در روز جشن میلاد امام زمان (عج) ، شیخ حسن شحاته و 4 تن از شیعیان مصر به دست سلفی های وهابی بصورت وحشیانه به شهادت رسیدند ، این شهادت را به محضر امام زمان تبریک و تسلیت عرض میکنم


  

93/2/17
5:24 ع

محمدرضا عارف

 

آقای عارف سلام علیکم

بنده شما را اصلاح طلبی می شناسم که یکی از معروف ترین شعارهای شما آزادی و آزادی بیان است ، اما آیا صرف داشتن آزادی بیان بدون آنکه صدای ما را بشنوید کافیست ؟ قطعا شما هم بهتر از ما میدانید که اگر اینگونه باشد ، کار شما بیهوده و جسارتا ادعای تان مضحک است ، پس چون شما انسانی وارسته و بزرگوار و حکیم هستید فطعا همچون کار بیهوده ای را انجام نمیدهید پس حتما صدای ما را می شنوید .

طبق روال هر روز برای مطلع شدن از اخبار کشور ، صفحات اینترنت را ورق میزدم و تیتر وار اخبار کشور را رصد میکردم اما تیتر یکی از این خبرها برایم جالب بود ، نوشته بود : « عارف : انتخابات 92 پرونده شبهه تقلب و تخلف را برای همیشه بست » . وقتی از یک اصلاح طلب همچون ادعایی را بشنویم قاعدتا باید خوشحال باشیم و خوشبینانه به مساله نگاه کنیم اما سوالات جدی برایم پیش آمد ، و از حضرتعالی انتظار پاسخگویی دارم .

1 . مگر شما شک داشتید که در سال 88 تقلب شده است در حالی که رهبری و شورای نگهبان مهر تایید بر صندوق های رای زدند ؟

2 . از شما بعید بود که بعد از چهار سال ، تازه به این نتیجه رسیده اید ! زیرا که ماهیت فتنه گران در عاشورای 88 برای همه بر ملا شد و مردم در روز بصیرت یعنی 9 دی 88 خشم و نفرت خود را ابراز کردند ، عکس العمل شما در آن روزها چه بود ؟ هنوز گمان می کردید که تقلب شده ؟

3 . اگر در سال 88 تقلب شده بود ، چرا در انتخابات 92 کاندیدا شدین ؟ آیا این نشانگر این نیست که شما ادعای تقلب را قبول نداشتید ؟ پس چرا در مقابل فتنه گران ساکت شدین ؟ در زمانی که دوستان شما مردم را به آشوب و تخریب وسایل عمومی دعوت می کردند چرا سکوت کردید ؟ قبول دارید که شما اگر هم که فتنه گر نبودید ( که نیستید ) انسان بی بصیرتی بودید ؟

4 . به نظرتان این اظهار نظرها اندکی دیر نشده ؟ زمانی که دوستان شما در دادگاه به عدم تقلب اعتراف کردند ، همه فهمیدند که تقلب رمز فتنه بود ، آیا دوستان شفیقتان را هم ملامت کردین ؟

5 . اگر ادعای تقلب را مردود میدانید پس چرا از فتنه گرهایی که جان مردم را به سخره گرفتند و خون انسان های بیگناه و پاکی را ریختند دفاع کردید ؟ در مناظره ها و مصاحبه های خود ، به هم طیف بودن و معاون اول بودن خاتمی افتخار کردید در حالی که همه میدانند یکی از راس های فتنه آقای خاتمی بوده است و از همه بدتر دفاع خود را از میرحسین موسوی علنی کردید .

6 . منظور شما از بسته شدن پرونده تقلب در سال 88 چیست ؟ اگر منظور شما این است که از فتنه گرها بگذریم و آنها را آزاد کنند ، سخت در اشتباهید و اتفاقا با برگزاری انتخابات 92 تازه پرونده آن ها با آن همه ادعای اثبات نشده و خون های به ناحق ریخته شده باز شد .

7 . مهمترین سوال بنده همین است ، شما که قبول کردید در سال 88 تقلبی رخ نداده است ، به نظر شما با عوامل فتنه چه باید کرد ؟ مجازات آن ها درست است یا آزاد کردنشان ؟

منتظر پاسخ شما هستم ، و اگر به این نامه پاسخ دادید با اجازه شما پاسختان را در وبلاگ درج می کنم .

یا علی

پ . ن : یک نسخه از نامه را برای ایشان ارسال کردم و اگر ایشان پاسخ بدهند در وبلاگ درج میکنم .


  

93/2/17
5:23 ع

عصمت در نزد شیعه

تقدیم به ساحت مقدس حبیب خدا ، و عزیز قلوب مومنین ، حضرت ختمی مرتبت ، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله )

متاسفانه عده ای از اهل سنت و شاید هم اکثر اهل سنت اطلاعات چندانی از عقاید شیعیان و شیعه ندارند و آنچه آن ها از آن بعنوان عقیده شیعه ذکر می کنند ، تصورات ذهنی و یا برداشت های غلط علمای اهل سنت از عقاید شیعه است .

چند روز پیش یکی از وبلاگنویسان محترم اهل سنت مطلبی را در مورد عقیده شیعه در مورد عصمت نوشته بود که کاملا خلاف واقع و اشتباه بود و به همین دلیل ، خاصتا برای این دوست وبلاگنویس این مطلب را می نویسم که بتواند قضاوت درستی در مورد شیعه داشته باشد و همچنین پاسخی باشد برای برخی شبهه ها .

عصمت در نزد اهل تشیع هم از نظر عقل و هم از نظر نقل ( قرآن و روایت ) قابل اثبات است .


عصمت از نظر عقل :

ابتدا باید ببینیم که آیا عقل می تواند داور و میزان خوبی باشد یا خیر .

خداوند به دفعات زیاد در قرآن کریم تاکید به عقل و تعقل و تفکر و تدبر کرده است و این نشان دهنده ی اهمیت والای عقل و تعقل است . « أَفَلَا یَتَدَبَّرُ‌ونَ الْقُرْ‌آن. نساء / 82  ، لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ. بقره/164 ، یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ  وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرً‌ا کَثِیرً‌ا  وَمَا یَذَّکَّرُ‌ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ  بقره / 269 » .

اما مثال ملموسی را برای شما بیان کنم که این امر را ثابت می کند : در این تزاحم آراء و نظرات ، که شیعه یک چیز را می گوید و مدعی می شود که از نص قران پیروی می کند و اهل سنت چیز دیگری و برخلاف تشیع نظر می دهد و آن ها هم مدعی هستند که تابع قرآن هستند ، الان شخصی مثل نگارنده مقاله (نویسنده ) که در عصر پیامبر اکرم (ص) زندگی نکرده و در آن زمان نبوده ، کدام حرف را بپذیرم ؟ شیعه بر حق است یا اهل سنت ؟ در همین بحث عصمت بین شیعه و سنی اختلاف نظر هست ، باید کدام یک را بپذیرم ؟ مگر غیر از این نیست که  از راه تعقل و تفکر به حرف حق برسم ؟

الان که جایگاه عقل و تعقل را بیان کردم ، موضوع را ادامه می دهیم .

1 – یک سوال : هدف خداوند از مبعوث کردن پیامبر اکرم (ص) به نبوت چه بوده است ؟ مگر غیر از این نبود که مردم را به خوبی ها راهنمایی کند و آن ها را از بدی ها و پستی ها بر حذر دارد ؟ به عبارتی دیگر ، راه رسیدن به کمال را به مردم نشان دهد « وَمَا أَرْ‌سَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِیرً‌ا وَنَذِیرً‌ا وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ‌ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ سبا / 28 » . خب اگر پیامبر دچار معصیتی می شد ، آیا می توانست ما را از گناه بر حذر دارد ؟ مثلا اگر مرتکب گناه دروغ می شد ، می توانست به ما بگوید که دروغ چیز بدی است ؟ آیا اگر پیامبر دچار این خطا و معصیت می شد ، او را مسخره نمی کردیم و به او نمی گفتیم که اول خودت و اخلاق خودت را درست کن بعد تذکر بده ؟ تصور کنید یک روحانی و یا عالم به شما بگوید حرام خواری شما را به آتش دوزخ می افکند اما خود دچار معصیت حرام خواری باشد ، آیا از او پیروی میکردید ؟ و اصلا به حرف و قول او اعتماد می کردین ؟ اگر گفتار و فعل و عمل پیامبر با هم متغایر باشد ، آیا این پیامبر قابل اعتماد است ؟

اصلا از این حرف ها هم بالاتر ، اگر امکان داشت که پیامبر معصیت کند و دروغ بگوید ، چگونه خیالمان آسوده و راحت می شد که قرآن را آنگونه که خدا به او داده است نازل شده ؟ از کجا مطمئن باشیم آیات قرآن را به نفع خودش دستکاری نکرده باشد ؟

2 – معمولا اهل سنت می گویند که استدلال ما از قرآن است ، یک سوال از اهل سنت دارم : چه کسی می گوید قرآن از جانب خداست ؟ و اگر از جانب خداست چه کسی می گوید که همه قران بدون هیچ تغییر و تحریفی از جانب اوست ؟ غیر از این نیست که به قول و حرف پیامبر اعتماد کنیم ؟ اگر ما شک داشتیم  که پیامبر هم مثل ما خطا می کند ، آیا عاقلانه است که به حرف ایشان اعتماد کنیم ؟

3 – ما مسلمانان ( شیعه و سنی ) ادعا می کنیم که اسلام بهترین و کامل ترین دین است و خداوند از هر حیث کامل و بی نقص و است ، آیا صحیح است که خداوند حکیم و مدبر کسی را بفرستد که بخاطر احتمال انجام خطا ، مردم به او اعتماد نکنند ؟ این یعنی نقض غرض و انجام همچون فعلی از طرف حکیم و مدبر محال است  . یعنی خداوند باید به ما اطمینان دهد که این پیامبر از هر حیث تابع دستورات اوست و نه تنها مرتکب معصیت نمی شود بلکه احتمال ارتکاب معصیت از جانب پیامبر محال است .

خداوند حکیم قطعا کار حکیمانه انجام می دهد و برای این که دچار نقض غرض نشود و کسی را بفرستد که شایسته نبوت باشد و همه به فعل و حرف او اعتماد کنند ، این پیامبر را از هر نوع رجس و بدی معصوم قرار داده است .

عصمت در قرآن

1 – خداوند در قرآن کریم ، پیامبر اکرم (ص) را بهترین الگو برای جهانیان معرفی کرده است « لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَ‌سُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْ‌جُو اللَّـهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ‌ وَذَکَرَ‌ اللَّـهَ کَثِیرً‌ا. احزاب / 21 » به عبارتی دیگر ؛ چون خداوند پیامبر را الگو برای جامعه قرار داده است پس ما ( انسان ها ) چه عمل خوب و چه بد ( با الگو پذیری از پیامبر ) انجام بدهیم ، شایسته تحسین پروردگار هستیم ، یعنی ؛ اگر مرتکب فلان معصیت هم شویم ، چون پیامبر هم آن معصیت را انجام داده است ، خداوند نمی تواند ما را مجازات کند چون مقصر اصلی خداوند است که پیامبر را بدون هیچ قیدی الگو قرار داده است . آیا این حرف بر خلاف عدالت خداوند نیست ؟ در این صورت اگر خداوند بخواهد ما را مجازات کند  می توانیم او را ملامت کنیم که تو به ما امر کردی و نباید ما را عذاب دهی ، آیا این حرف بر خلاف حکمت خداوند نیست ؟ خداوند با قرار دادن پیامبر بعنوان الگو ، بر اعمال ایشان صحه می گذارد و آن ها را تایید می کند و قطعا خداوند حکیم و عادل ، کاری را بر خلاف عدل و حکمت انجام نمی دهد .

2 – خداوند در قرآن کریم و پس از آنکه حضرت ابراهیم (ع) را آزمایش و امتحان می کند ، درجه و مقام ایشان را بالا می برد ، در ادامه حضرت ابراهیم از خداوند سوال می کند از نسل من هم کسی صاحب این مقام می شود ؟ خداوند جواب می دهد ، این مقام را به ظالمان نمی دهم . برای اینکه بدانیم به چه چیز ظلم گفته می شود به قرآن متمسک می شویم ، خداوند در قرآن ظلم را به سه دسته تقسم می کند : الف ) ظلم به خداوند یا همان شرک « یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِ‌کْ بِاللَّـهِ ? إِنَّ الشِّرْ‌کَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ . لقمان / 13 » ب ) ظلم به دیگران « وَمَا کَانَ رَ‌بُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَ‌ى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ . هود / 117 » ج ) ظلم به خود « وَرَ‌اوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ . قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ . إِنَّهُ رَ‌بِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ . إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ . یوسف / 23 »

از این پاسخ خداوند نتیجه می گیریم که : الف ) هر کس به این مقام رسیده است طبق قول خداوند ، ظالم نیست و هر سه نوع ظلم را مرتکب نشده است . ب) حضرت ابراهیم مرتکب این ظلم ( هر سه نوع ظلم ) نشده است و معصوم می باشد و گرنه خداوند او را به این مقام نمی رساند .

هیچ مسلمانی شک ندارد که پیامبر اکرم (ص) از همه انسان ها والاتر و بالاتر است و اگر کسی بهتر از پیامبر (ص) بود ، قطعا خداوند او را به عنوان الگو برای دیگران معرفی می کرد .

کمترین دلیل بر فضیلت داشتن پیامبر اکرم (ص) بر سایر پیامبران و بلکه بر همه انسان ها دارد ، خاتم النبیین بودن ایشان است . حالا که پیامبر اکرم (ص) از حضرت ابراهیم (ع) با فضیلت تر است ، قطعا اگر حضرت ابراهیم گناه (ظلم) مرتکب نشده است ، پیامبر اکرم (ص) هم مرتکب معصیت و ظلم نشده است

نتیجه گیری

1 - اگر ممکن بود که پیامبر اکرم (ص) مرتکب معصیت شود ، دین خدا هم منحرف می شد ، زیرا ممکن بود که پیامبر (ص) بخاطر شهوت نفسانی خود ، مثلا چون حوصله ندارد نماز صبح بخواند ، آن را دو رکعت قرار داده است و یا مثلا بخاطر این که دیگران به او احترام بگذارند ، در آیات قرآن دستکاری کرده و بجای اینکه فلان پیامبر را الگو معرفی کند ، خود را معرفی کرده است . و هزار بی اعتمادی دیگر بوجود می آمد که دین خدا را نابود میکرد . و ما شیعه ها چون می دانیم خداوند محال است کاری غیر حکیمانه انجام دهد ، و محال است بر خلاف حکمت کاری را انجام دهد و بنده گان خود را متحیر کند ، پس پیامبران و فرستاده های خود را معصوم خلق کرده است .

2 – خداوند در قرآن کریم به حضرت ابراهیم وعده می دهد که این مقام را به ظالمان نمی دهم و ثابت کردیم که گناه کردن هم مصداق ظلم است (ظلم به خود ) پس حضرت ابراهیم مرتکب معصیت نشده است ، و چون مقام پیامبر (ص) از همه انسان ها و از همه پیامبران بالاتر است ، پس حتما ، ایشان هم مرتکب ظلم و معصیت نمی شود .

الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ? أُولَـئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ  وَأُولَـئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

قضاوت با شما


  

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ